رسول خدا (ص) وصیت نمود که آنچه پس از نفقه همسرانم باقى مى‌ماند، صدقه است، نه این که تمام آنچه پس از من باقى مى‌ماند، صدقه است از جمله بخاری در صحیح خود می‌نویسد:

حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ قَالَ حَدَّثَنِى مَالِکٌ عَنْ أَبِى الزِّنَادِ عَنِ الأَعْرَجِ عَنْ أَبِى هُرَیْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - قَالَ: « لاَ یَقْتَسِمُ وَرَثَتِى دِینَارًا، مَا تَرَکْتُ بَعْدَ نَفَقَةِ نِسَائِى وَمُؤْنَةِ عَامِلِى فَهْوَ صَدَقَةٌ ».

البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 3، ص 1020، ح2624، کتاب الوصایا، بَاب نَفَقَةِ الْقَیِّمِ لِلْوَقْفِ و ج 3، ص 1128، ح2929،

از این روایت که در معتبرترین کتاب‌هاى اهل سنت؛ همچون صحیح بخارى و صحیح مسلم آمده، به روشنى معلوم مى‌شود که تمام اموال رسول خدا (ص) صدقه نیست و وارثان آن حضرت از اموال ایشان محروم نیستند.

از این رو، این حدیث با حدیث ابوبکر در تعارض است و به دو دلیل بر حدیث او (نحن معاشر الانبیاء ...) مقدم است:

الف: این حدیث موافق قرآن و حدیث ابوبکر مخالف قرآن است. معناى این حدیث از آنجا که باعث محرومیت تمام وارثان نمى‌شود، موافق آیات قرآن در نهى از وصیتى است که باعث محرومیت وارثان مى‌شود؛ در حالى که حدیث ابوبکر مخالف این آیات است.

خداوند در قرآن مى‌فرماید:

]... مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصَى بِهَا أَوْ دَیْنٍ غَیْرَ مُضَار ٍّوَصِیَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ[.

وصیت و قرضِ متوفى، نباید برا ى وارثان مضّر باشند این سفارش خداوند است و خداوند دانا و بردبار است.

النساء / 11 و 12.

ب: این حدیث، مخصّص حدیث ابوبکر است:

  این حدیث، تمام اموال رسول خدا (ص)را صدقه قرار نمى‌دهد؛ بلکه اموال نقدى را پس از خارج شدن نفقه و مؤونه صدقه معرفى مى‌کند؛ بنابراین، این حدیث مى‌شود خاص، در حالى که حدیث ابوبکر عام است؛ یعنى تمام اموال رسول خدا (ص) را بدون استثناء کردن مؤونه و غیر آن صدقه قرار مى‌دهد، در نتیجه چون لحن این حدیث خاص است بر عام مقدم مى‌شود، که البته این قانونى است عام.

فخر رازى با تصریح بر این نکته مى‌نویسد:

والعام والخاص إذا تعارضا، قدم الخاص على العام.

در تعارض دو حدیث که یکى عام و دیگرى خاص باشد، خاص بر عام مقدم و ملاک عمل قرار مى‌گیرد.

الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفای604هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج 3، ص 61، ذیل آیه 48 سوره بقره، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م.

مؤیّد این تخصیص نقل این حدیث در مسند احمد بن حنبل به صورت تلفیقى است:

قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: انا معشر الأنبیاء لا نورث ما ترکت بعد مؤنة عاملی ونفقة نسائی صدقة.

ما گروه پیامبران چیزى به ارث نمى‌گذاریم، آنچه که پس از مخارج کارگر و نفقه همسران من باقى بماند صدقه است.

الشیبانی، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفای241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 2، ص 463، ح9973، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.

نکته مهم و قابل دقت در این حدیث این است که در این نقل حقوق کارگران و مخارج همسران رسول خدا (ص) استثناء شده است؛ بنابراین باید به پرسیم:

چه فرقى میان همسران پیامبر، و فرزند آن حضرت وجود دارد که همسرانش پس از وى از اموال او حق استفاده داشته باشند؛ ولى حضرت زهرا (س) از آن محروم باشد؟!!!

از سوى دیگر جمله « لایقتسم ورثتی دینارا » در صدر روایت به معناى نهى نیست؛ بلکه به معناى خبردادن رسول خدا (ص) از چیزى است که پس از ایشان واقع خواهد شد.

همانگونه که طبرى به این نکته اشاره کرده و مى‌نویسد:

قال الطبرى: قوله: ( لا تقتسم ورثتى دینارًا ولا درهمًا ) لیس بمعنى النهى... ومعنى الخبر أنه لیس تقتسم ورثتى دینارًا ولا درهمًا، لأنى لا أخلفهما بعدی.

این جمله که: (درهم ودینارى بین وارثان من تقسیم نشود) به معناى نهى نیست؛ بلکه به این معنى است که من دینار و درهمى باقى نگذاشته‌ام تا بین وارثان من تقسیم شود.

إبن بطال البکری القرطبی، أبو الحسن علی بن خلف بن عبد الملک (متوفای449هـ)، شرح صحیح البخاری، ج 5، ص 258، تحقیق: أبو تمیم یاسر بن إبراهیم، ناشر: مکتبة الرشد - السعودیة / الریاض، الطبعة: الثانیة، 1423هـ - 2003م.

اگر این تفسیر و تحلیل را واقعى بگیریم این پرسش مطرح مى‌شود که: اگر پیامبر(ص) وضعیت ارثشان را مشخص کرده‌اند؛ پس مطالبه‌ى حضرت زهراء براى چه بود؟

در پاسخ مى‌گوییم:

مطالبه‌ى ارث، دلیل مصادره‌ آن است:

مطالبه و دفاع از حق ارث در صورتى است که به اعتقاد مطالبه کننده، دیگران او را به ناحق از حق طبیعى اش محروم کرده باشند، - در فصل سوم به این موضوع خواهیم پرداخت – و حضرت زهرا(س) به شهادت دلایلى که گذشت نظام خلافت را با مطالبه حق خویش، غاصب مى‌داند، که این خود دلیل روشنى است بر این که دستگاه حکومت، اموال رسول (ص) را مصادره کرده و از دستیابى وارثان به آن ممانعت به عمل ‌آورده است.