این روایات ذیل آیه 24 سوره صافات: «وقفوهم إنهم مسؤولون»، در منابع اهل سنت آمده است.

روایت اول:  ابو سعید خدری از رسول خدا (ص) با سند معتبر:

حاکم حسکانی از علمای حدیث اهل سنت،‌ روایت معتبری را از ابو سعید خدری صحابه جلیل القدر رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کرده است که در قیامت از ولایت امیرمؤمنان علیه السلام سؤال می‌شود:

788 - حدثنا أبو عبد الرحمان السلمی إملاءا ، أخبرنا محمد بن محمد بن یعقوب الحافظ ، حدثنا أبو عبد الله (الحسین بن محمد) ابن عفیر ، حدثنا أحمد ، حدثنا عبد الحمید ، حدثنا قیس ، عن عطیة ، عن أبی سعید ، عن النبی صلى الله علیه وآله وسلم فی قوله (تعالى): «وقفوهم إنهم مسؤولون» قال : عن ولایة علی بن أبی طالب .

ابو سعید خدری می‌گوید:‌ رسول خدا صلی الله علیه وآله در ذیل آیه «وقفوهم انهم مسؤلون» فرمود: از ولایت علی علیه السلام سؤال می‌شود.

الحاکم الحسکانی، شواهد التنزیل، ج 2 ، ص 162.

بررسی سند اول روایت:

                1. مولف کتاب حاکم حسکانی :

ممکن است در ذهن برخی این سؤال خلق شود که حاکم حسکانی از نظر علمای رجال اهل سنت شاید ضعیف باشد و یا عده ای ممکن است از این ناحیه به روایاتی که از ایشان ذکر می‌کنیم، انتقاد وارد سازد، لازم است که ابتدا، حاکم حسکانی را معرفی کرده و دیدگاه بزرگان آنها را در باره ایشان در معرض دید خوانندگان گرامی قرار دهیم.

ذهبی از علماء و صاحب نظر در علم رجال اهل سنت و دیدگاه او فصل الخطاب در میان محققان و پژوهشگران است.

ایشان در کتاب «سیر اعلام النبلاء» وی را با وصف «الامام؛ یعنی پیشوا، المحدث؛ یعنی راوی حدیث، البارع؛ یعنی با تقوا، الحاکم؛ یعنی کسی که تمام روایات را حفظ است» توصیف کرده است:

 الحسکانی، الإمام المحدث البارع القاضی أبو القاسم عبیدالله بن عبدالله ابن أحمد بن محمد بن أحمد بن محمد بن حسکان القرشی العامری النیسابوری الحنفی الحاکم ویعرف أیضا بابن الحذاء من ذریة الأمیر الذی افتتح خراسان عبدالله بن عامر بن کریز ...

و در پایان نیز می‌گوید:

اختص بصحبة أبی بکر بن الحارث النحوی ولازمه وأخذ أیضا عن الحافظ أحمد بن علی بن منجویه وتفقه بالقاضی صاعد بن محمد وصنف وجمع وعنی بهذا الشأن.

... همیشه همراه ابو بکر بن حارث نحوی بود و از حافظ احمد بن علی بن منجویه روایت می‌گرفت ... و کتاب تصنیف کرد و روایات را جمع آوری کرد و در این ریشته عنایت داشت.

سیر أعلام النبلاء، ج 18، ص 268.

ذهبی در کتاب «تذکرة الحفاظ »، ایشان را به « الحافظ، کسی که صد هزار روایت را حفظ باشد، شیخ متقن؛ مورد اطمینان، ذو عنایة تامة بعلم الحدیث؛ دارای عنایت ویژه به علم روایت، عالی الاسناد؛ یعنی روایاتش سند عالی دارد» توصیف کرده است:

1032 الحسکانى القاضى المحدث أبو القاسم عبید الله بن عبد الله بن أحمد بن محمد بن أحمد بن محمد بن حسکان القرشی العامری النیسابوری الحنفی الحاکم ویعرف بابن الحذاء الحافظ شیخ متقن ذو عنایة تامة بعلم الحدیث وهو من ذریة الأمیر عبد الله بن عامر بن کریز الذی افتتح خراسان زمن عثمان وکان معمرا عالی الإسناد صنف فی الأبواب وجمع وحدث عن جده أحمد وعن أبی الحسن العلوی وأبی عبد الله الحاکم وأبی طاهر بن محمش وعبد الله بن یوسف الأصبهانی وأبى الحسن بن عبدان وابن فجویه الدینوری وأبى الحسن على بن السقاء وأبی عبد الله بن باکویه وخلق وینزل إلى أبی سعید الکنجرودی ونحوه اختص بصحبة أبی بکر بن الحارث الأصبهانی النحوی وأخذ عنه وأخذ أیضا عن الحافظ أحمد بن علی بن منجویه وتفقه على القاضى أبی العلاء صاعد بن محمد وما زال یسمع ویجمع ویفید.

تذکرة الحفاظ، ج 3، ص 1200.

ابو الوفاء قرشی نیز در کتاب «الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة»، ایشان را در ضمن معرفی پسرش «محمد بن عبید الله بن عبد الله» به «حافظ وقته لاصحاب ابی حنیفة» توصیف کرده است.

261 محمد بن عبید الله بن عبد الله بن أحمد الحسکانی الحاکم أبو علی الحذاء سمع الحدیث من أبیه وجده وقرأ علیه من تصانیف والده وغیر ذلک ذکره الفارسی فى سیاقه وقال من بیت الحدیث والروایة وکان أبوه الحاکم أبو القاسم حافظ وقته لأصحاب أبی حنیفة وجده أبو محمد وأعظهم وتقدما مات سنة أربع وخمس مائة رحمهم الله تعالى

بن أبی الوفاء (متوفاى775هـ) ، الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة ، ج 2، ص 88.

از این جمله فهمیده می‌شود که او از نظر فقهی پیرو ابوحنیفه بوده است؛ چنانچه تقی الدین صیرفینی در کتاب «المنتخب من کتاب السیاق لتاریخ نیسابور»، به این مسأله تصریح کرده است:

982 أبو القاسم الحسکانی الحذاء، عبید الله بن عبد الله بن أحمد بن أحمد بن محمد بن حسکان أبو القاسم الحذاء الحافظ المتقن من أصحاب أبی حنیفة فاضل مسن من بیت العلم والوعظ والحدیث

عبید الله بن ... حافظ، استوار، از اصحاب ابو حنیفه، انسان فاضل و از خانه علم و موعظه و نصیحت است.

الصیرفینی، تقی الدین أبو إسحاق إبراهیم بن محمد (متوفای641هـ) ، المنتخب من کتاب السیاق لتاریخ نیسابور ، ج 1، ص 324.

                2. أبو عبد الرحمان السلمی:

ابو یعلی قزوینی در کتابش به توثیق این راوی تصریح می‌کند:

 ( 772 ) أبو عبد الرحمن محمد بن الحسین بن موسى السلمی الازدی حفید إسماعیل بن نجید السلمی ثقة متفق علیه من الزهاد له.

ابو عبد الرحمن ... ثقه است و همه بر صحتش اجماع دارند و از جمله زاهدان بوده است.

الخلیلی القزوینی، الخلیل بن عبد الله بن أحمد أبو یعلى (متوفای446هـ)، الإرشاد فی معرفة علماء الحدیث، ج 3 ، ص 860،‌تحقیق : د. محمد سعید عمر إدریس، دار النشر: مکتبة الرشد الریاض،‌ الطبعة : الأولى1409

جمال الدین اتابکی در کتابش،‌ وی را به بالاترین اوصاف،‌ «حافظ الکبیر، شیخ شیوخ الدنیا فی زمانه» توصیف کرده و او را مرجع علوم  می‌داند:

وفیها توفی محمد بن الحسین بن محمد بن موسى أبو عبد الرحمن السلمی النیسابوری الحافظ الکبیر شیخ شیوخ الدنیا فی زمانه طاف الدنیا شرقا وغربا ولقی الشیوخ الأبدال وإلیه المرجع فی علوم الحقائق والسیر وغیرها وله المصنفات الحسان.

الأتابکی، جمال الدین أبی المحاسن یوسف بن تغری بردى (متوفاى874هـ)، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج 4، ص 256، ناشر: وزارة الثقافة والإرشاد القومی مصر.

علی بن الحسن بن هبة‌ الله در کتاب «اربعون حدیث»‌ خود می‌گوید: بسیاری از علماء، کتاب اربعین نوشته اند که آثار شان مقتدای آیندگان است:

... وکل منهم لم یأل فی طلب الأجر ، ولم یقتصر فی اقتناء الثواب والأجر ، وسمى کل واحد منهم کتابة بکتاب الأربعین ، فرحمة الله ورضوانه علیهم أجمعین ، کما نشروا الدین ، وأظهروا الحق المبین ، وفیهم لمن بعدهم أسوة ، وهم لمن اقتفى آثارهم القدوة :

7 - وأبو الخیر یزید بن رفاعة الهاشمی .

8 - وأبو عبد الرحمن محمد بن الحسین السلمی .

علی بن الحسن بن هبة الله أبو القاسم (متوفای571 هـ)، أربعون حدیثا لأربعین شیخا من أربعین بلدة ، ج 1، ص17، دار النشر : مکتبة القرآن - القاهرة ، تحقیق : مصطفى عاشور

تقی الدین صیرفینی نیز در باره ایشان می‌نویسد:

4 أبو عبد الرحمن السلمی محمد بن الحسین بن موسى الأزدی أبا السلمی جدا لأنه ابن بنت أبی عمر وإسماعیل بن نجید بن أحمد بن یوسف السلمی أبو عبد الرحمن شیخ الطریقة فی وقته الموفق فی جمع علوم الحقائق ومعرفة طریق التصوف وصاحب التصانیف المشهورة فی علوم القوم ...

وکتب الحدیث بنیسابور ومرو والعراق والحجاز وانتخب علیه الحفاظ الکبار.

... شیخ طریقت در زمانش،‌ کسی که در تمام علوم حقایق و شناخت راه تصوف و دارای تألیفات مشهور در علوم قوم ... بود.  در نیشابور، مرو و عراق و حجاز روایت را می‌نوشت و حافظان بزرگ را برای این کار انتخاب کرده بود.

الصیرفینی، تقی الدین أبو إسحاق إبراهیم بن محمد (متوفای641هـ) ، المنتخب من کتاب السیاق لتاریخ نیسابور ، ج 1، ص18، تحقیق : خالد حیدر، دار النشر : دار الفکر للطباعة والنشر التوزیع - بیروت - 1414هـ

بهترین دلیل بر توثیق این روای این است که ابن تیمیه در مقابل جهمیه، به روایتش استدلال کرده است:

بل یعلم بالاضطرار أن الذی جاء به الرسول من الکتاب والسنة یخالف هذا المعنى الذی سماه هؤلاء الجهمیة توحیدا ، ولهذا ما زال سلف الأمة وأئمتها ینکرون ذلک ، کما روى الشیخ أبو عبد الرحمن محمد بن الحسین السلمی فی ذم الکلام ،

ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، الفتاوى الکبرى لشیخ الإسلام ابن تیمیة، ج 5 ، ص 244، تحقیق : قدم له حسنین محمد مخلوف ، ناشر : دار المعرفة - بیروت .

و در وثاقتش همین بس که بیهقی از نامدار ترین علمای اهل سنت، کتاب «شعب الایمان»‌ خودش را بر ابو عبد الرحمن سلمی قرائت کرده و این مطلب در ابتدای کتاب شعب الایمان ذکر شده است:

5124 قال الشیخ وفیما قرأت على أبی عبد الرحمن محمد بن الحسین السلمی رحمه الله قال سألت الامام أبا سهل محمد بن سلیمان عن السماع فقال یستحب ذلک لأهل الحقائق ومباح ذلک لأهل الورع ویکره ذلک للفساق ومن یسمعه بطرا.

البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسی ابوبکر (متوفاى458هـ) شعب الإیمان، ج 4 ، ص 285، تحقیق: محمد السعید بسیونی زغلول، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1410هـ.

ابن حجر عسقلانی در «لسان المیزان» ، بعد از معرفی مختصر، مدح ایشان را از زبان علمای اهل سنت ذکر کرده است:

محمد بن الحسین أبو عبد الرحمن السلمی النیسابوری شیخ الصوفیة وصاحب تاریخهم وطبقاتهم وتفسیرهم ..

وقال الخطیب قدر أبی عبد الرحمن عند أهل بلدته جلیل وکان مع ذلک مجودا صاحب حدیث...

وقال الحاکم کان کثیر السماع والحدیث متقنا فیه من بیت الحدیث.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، لسان المیزان، ج 5 ، ص140، تحقیق: دائرة المعرف النظامیة - الهند، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1406هـ 1986م.

                 3. محمد بن محمد بن یعقوب :

ذهبی در باره او می‌نویسد: وی در صدر قراء و محدثان بوده است:

 الحجاجی الامام الحافظ الناقد المقرئ المجود شیخ خراسان أبو الحسین محمد بن محمد بن یعقوب بن إسماعیل بن الحجاج الحجاجی النیسابوری صدر المقرئین والمحدثین.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج 16، ص240، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

و در جای دیگر او را حافظ (کسی که یک صد هزار حدیث حفظ بوده) و عبد صالح توصیف کرده و از حاکم نقل می‌کند که در میان اصحاب ما کسی همانند او با فهیم تر و اثبت نبوده است:

895 الحجاجی الحافظ أبو الحسین محمد بن محمد بن یعقوب بن إسماعیل بن حجاج النیسابوری المقرئ العبد الصالح ... قال الحاکم سمعت أبا علی الحافظ یقول ما فی أصحابنا أحد افهم ولا اثبت من أبی الحسین.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، تذکرة الحفاظ،  ج 3 ، ص 944، ناشر: دار الکتب العلمیة بیروت، الطبعة: الأولى.

و در «تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام» ، به صدوق بودن ایشان تصریح می‌کند:

محمد بن محمد بن یعقوب بن إسماعیل بن حجاج النیسابوری الحافظ أبو الحافظ ، أبو الحسین الحجاجی . المقریء العبد الصالح الصدوق .

تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 26 ، ص 405.

و بالاخره در کتاب «العبر فی خبر من غبر»، به وثاقت او نیز اعتراف می‌کند:

والحجاجی أبو الحسین محمد بن محمد بن یعقوب النیسابوری الحافظ الثقة المقرئ العبد الصالح الصدوق.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، العبر فی خبر من غبر، ج 2 ، ص 355.

در نتیجه این راوی نیز ثقه است.

                4. حسین بن محمد بن عفیر:

شمس الدین ذهبی در تاریخ الاسلام آورده است که دارقطنی وی را توثیق کرده است:

الحسین بن محمد بن محمد بن عفیر . أبو عبد الله البغدادی الأنصاری ... وثقه الدارقطنی .

تاریخ الإسلام  ج 23 ، ص 493

حمزة‌ بن یوسف سهمی می‌گوید:‌ از دار قطنی در باره حسین بن محمد سؤال کردم و او در پاسخ ایشان را موثق معرفی کرده است:

وسألته عن الحسین بن محمد بن محمد بن غفیر بن محمد بن سهل بن أبی حتمة أبی عبد الله الأنصاری ببغداد فقال ثقة.

از دار قطنی در باره حسین بن محمد ... در بغداد سؤال کردم گفت: او ثقه است.

الدارقطنی، علی بن عمر أبو الحسن (385هـ ، سؤالات حمزة بن یوسف السهمی ، ج 1، ص 204، تحقیق : موفق بن عبدالله بن عبدالقادر، دار النشر : مکتبة المعارف الریاض، الطبعة : الأولى 1404 - 1984

                5. احمد بن الفرات:

ابن حجر عسقلانی در کتاب «تقریب التهذیب» توثیق او تصریح کرده است :

أحمد بن الفرات بن خالد الضبی أبو مسعود الرازی نزیل أصبهان ثقة حافظ.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تقریب التهذیب، ج 1، ص 83، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولى، 1406 - 1986.

و در صفحه دیگر اقوال علمای اهل سنت را در توثیق او آورده است:

جاء عن أحمد أنه قال ما تحت أدیم السماء أحفظ لاخبار رسول الله صلى الله علیه وسلم من أبی مسعود ..

وقال محمد بن أبی بکر البقال ذکر عند أحمد فقال اکتبوا عنه فإنه صدوق اللهجة وقال بن معین ما رأیت أسود الرأس أحفظ منه وقال علی بن المدینی کان من الراسخین فی العلم وقال حجاج بن الشاعر ما أعرف احذق بهذه الصناعة منه وقال الخلیلی ثقة ذو تصانیف وقال أبو نعیم أحد الأئمة الحفاظ وقال الحاکم ثقة.

در نزد احمد بن حنبل ذکر از او به میان آمد، احمد گفت: از وی روایت بنویسید؛ چرا که وی صدوق اللهجه است. ... علی بن مدینی گفته است: وی از راسخان در علم بوده است. ... خلیلی گفته است: وی موثق و دارای تألیفات بوده است. ابو نعیم گفته است: وی یکی از پیشوایان حافظ است و حاکم گفته: او ثقه است.

تهذیب التهذیب ج 1، ص 58

تعدادی از علمای اهل سنت هنگامی‌که وقایع سالها را شرح داده،‌ بر توثیق این راوی نیز تصریح کرده اند. جمال الدین اتابکی می‌نویسد:

وفیها توفی أحمد بن الفرات بن خالد أبو مسعود الرازی الأصبهانی کان أحد الأئمة الثقات ذکره أبو نعیم فی الطبقة السابعة وأثنى علیه.

الأتابکی، جمال الدین أبی المحاسن یوسف بن تغری بردى (متوفاى874هـ)، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج 3 ، ص 29، ناشر: وزارة الثقافة والإرشاد القومی مصر.

 عکری حنبلی نیز می‌نویسد:

وفیها أحمد بن الفرات بن خالد بن مسعود الرازی الثقة أحد الأعلام.

العکری الحنبلی، عبد الحی بن أحمد بن محمد (متوفاى1089هـ)، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، ج 2 ، ص 138، تحقیق: عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط، ناشر: دار بن کثیر - دمشق، الطبعة: الأولی، 1406هـ.

سیوطی نیز می‌نویسد:

وفیها أحمد بن الفرات بن خالد بن مسعود الرازی الثقة أحد الأعلام فی شعبان بأصبهان

السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، طبقات الحفاظ،  ج 1 ، ص 138، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ.

                  6. عبد الحمید بن عبد الرحمن حمانی:

این راوی،‌ از راویان صحیح بخاری است و نیاز به توثیق ندارد؛ اما از باب اطمینان، سخنان علمای اهل سنت را در باره او ذکر می‌کنیم:

ابن حبان این روای را در کتاب «الثقات» خود ذکر کرده و سخن یحیی بن معین را در توثیق وی آورده است:

9275 أبو یحیى الحمانی عبد الحمید بن عبد الرحمن الذی یقال له بشمین وحمان من تمیم یروى عن الأعمش وابن أبى خالد روى عنه ابنه یحیى بن عبد الحمید وکان یحیى بن معین یقول الحمانی وأبوه ثقات.

التمیمی البستی، محمد بن حبان بن أحمد ابوحاتم (متوفاى354 هـ)، الثقات، ج 7، ص 121، تحقیق: السید شرف الدین أحمد، ناشر: دار الفکر، الطبعة: الأولى، 1395هـ 1975م.

سخن ابن معین را خطیب بغدادی در کتاب «تاریخ بغداد»، آورده است که یحیی بن معنی او پسرش را توثیق کرده است:

أخبرنا محمد بن أحمد بن رزق أخبرنا هبة الله بن محمد بن حبش الفراء حدثنا أبو جعفر محمد بن عثمان بن أبى شیبة قال سألت یحیى بن معین عن یحیى بن عبد الحمید فقال ثقة وکان أبوه عبد الحمید بن عبد الرحمن ثقة.

البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی  بن ثابت الخطیب (متوفاى463هـ)، تاریخ بغداد، ج 14، ص 169، ناشر: دار الکتب العلمیة بیروت.

شمس الدین حنبلی نیز تصریح می‌کند که وی از روایان صحیح بخاری است:

أبو یحیى الحمانی عبد الحمید بن عبد الرحمن لیس بمتروک بل هو من رجال الصحیح .

وقد وثقه یحیى بن معین وغیره .

الحنبلی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عبد الهادی (متوفاى744هـ)، تنقیح تحقیق أحادیث التعلیق، ج 1، ص 222، تحقیق: أیمن صالح شعبان، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة: الأولى ، 1998م.

ابو الوفاء قرشی در کتاب «الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة»، او را یکی از حافظان کوفه می‌داند:

ومنهم عبد الحمید بن عبد الرحمن الحمانی أحد حفاظ الکوفة.

القرشی الحنفی، أبو محمد عبد القادر بن أبی الوفاء محمد بن أبی الوفاء (متوفاى775هـ) ، الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة ، ج 1،  ص 548، ناشر : میر محمد کتب خانه کراتشی

              7. قیس بن حفص الدارمی:

ابن حجر عسقلانی وی را موثق می داند و بر این مطلب تصریح کرده است:

5569 قیس بن حفص التمیمی الدارمی أبو محمد البصری ثقة له أفراد من العاشرة مات سنة سبع وعشرین خ صد.

تقریب التهذیب  ج 1، ص 456

بدر الدین عینی نیز سخنان علمای رجال را در توثیق و مدح او ذکر کرده است:

2153- قیس بن حفص بن القعقاع التمیمى الدارمى: ... قال یحیى بن معین: ثقة. وقال العجلى: لا بأس به، کتبت عنه شیئًا. وقال أبو حاتم: شیخ.

العینى، أبو محمد محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد بن حسین الغیتابى الحنفى بدر الدین (متوفاى855هـ) ،‌ مغانى الأخیار، ج 4، ص57، دار النشر: طبق برنامه الجامع الکبیر.

عجلی در کتاب «معرفة الثقات» می‌نویسد:

1528 قیس بن حفص بصرى لا بأس به کتبنا عنه شیئا یسیرا

العجلی، أبی الحسن أحمد بن عبد الله بن صالح (متوفاى261هـ)، معرفة الثقات من رجال أهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم وأخبارهم، ج 2، ص 219، تحقیق: عبد العلیم عبد العظیم البستوی، ناشر: مکتبة الدار - المدینة المنورة - السعودیة، الطبعة: الأولى، 1405 1985م.

ذهبی نیز در کتاب «تاریخ الإسلام» بر ثقه بودنش تصریح کرده است:

4 ( قیس بن حفص الدّارمیّ خ .

مولاهم البصریّ ، أبو محمد . .. وکان ثقة .

تاریخ الإسلام، ج 16، ص 219

8. عطیة‌ بن سعد بن جنادة:

عجلی کوفی در کتاب «معرفة الثقات من رجال أهل العلم والحدیث» به توثیق این راوی تصریح کرده است:

ملا على قارى در باره او مى‌گوید :

عطیة بن سعد العوفی ، وهو من أجلاء التابعین .

عطیه از بزرگان تابعان است

القاری ، ملا علی (وفات 1104) ؛شرح مسند أبی حنیفة، ص 292 ، ناشر : دار الکتب العلمیة بیروت

ترمذی صاحب یکی از صحاح سته اهل سنت روایت وی را صحیح می‌داند:

2381 حدثنا أبو کُرَیْبٍ حدثنا مُعَاوِیَةُ بن هِشَامٍ عن شَیْبَانَ عن فِرَاسٍ عن عَطِیَّةَ عن أبی سَعِیدٍ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم من یُرَائِی یُرَائِی الله بِهِ وَمَنْ یُسَمِّعْ یُسَمِّعْ الله بِهِ قال وقال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم من لَا یَرْحَمْ الناس لَا یَرْحَمْهُ الله وفی الْبَاب عن جُنْدَبٍ وَعَبْدِ اللَّهِ بن عَمْرٍو قال أبو عِیسَى هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ من هذا الْوَجْهِ

سند روایت از این طریق حسن و صحیح است .

الترمذی السلمی، ابوعیسی محمد بن عیسی (متوفاى 279هـ)، سنن الترمذی، ج 4 ، ص591 ، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

و در چندین جای دیگر روایت وی را تصحیح می کند ؛ از جمله در آدرسهای ذیل:

سنن الترمذی  ج 4، ص 670 ش 2522،

سنن الترمذی  ج 4  ص 693 ش 2558 ،

محمد بن جریر طبری در مورد او می‌گوید :

منهم عطیة بن سعد بن جنادة العوفى ... وکان کثیر الحدیث ثقة إن شاء الله

الطبری، محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب الآملی، أبو جعفر (متوفای310هـ) المنتخب من ذیل المذیل ، ج 1، ص 304 ، طبق برنامه الجامع الکبیر

ابن سعد مولف الطبقات نیز می‌نویسد :

عطیة بن سعد بن جنادة العوفی ... وکان ثقة إن شاء الله وله أحادیث صالحة

الزهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله البصری (متوفاى230هـ)، الطبقات الکبرى، ج6، ص 304 ، ناشر: دار صادر - بیروت.

یحیى بن معین از بزرگان علم رجال اهل سنت و از متشددین روایات، وی را صالح می‌داند :

2446 سمعت یحیى یقول عطیة العوفی هو عطیة الجدلی قیل لیحیى کیف حدیث عطیة قال صالح.

یحیى بن معین أبو زکریا ( متوفای233هـ)، تاریخ ابن معین (روایة عثمان الدارمی)، ج 3   ص 500، تحقیق: د. أحمد محمد نور سیف، دار النشر: دار المأمون للتراث - دمشق - 1400

ابن جعد نیز سخن یحیی بن معین را نقل کرده است:

2048 حدثنا بن زنجویه نا زید بن الحباب نا فضیل بن مرزوق الأغر الرؤاسی نا أبو إسحاق وحدثنا عباس سمعت یحیى بن معین یقول عطیة العوفی هو عطیة الجدلی قیل لیحیى کیف حدیث عطیة قال صالح.

الجوهری البغدادی، علی بن الجعد بن عبید ابوالحسن (متوفاى230هـ) مسند ابن الجعد، ج 1، ص 302 ، تحقیق: عامر أحمد حیدر، ناشر: مؤسسة نادر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1410هـ 1990م.

و حتی البانی وهابی نیز روایات او را تصحیح می‌کند :

3240 - 4001 ( صحیح )

 حدثنا القاسم بن زکریا بن دینار حدثنا عبد الرحمن بن مصعب ح و حدثنا محمد ابن عبادة الواسطی حدثنا یزید بن هارون قالا حدثنا إسرائیل أنبأنا محمد بن جحادة عن عطیة العوفی عن أبی سعید الخدری قال قال رسول الله صلى الله علیه و سلم أفضل الجهاد کلمة عدل عند سلطان جائر  (صحیح ) المشکاة 3705 و 3706 ، الروض 909 ، الصحیحة 491

صحیح سنن ابن ماجة للالبانی ش 3240-4001

   9. ابو سعید خدری:

ایشان از صحابه رسول خدا صلی الله علیه وآله است که نیاز به توثیق ندارد و از نظر اهل سنت، همه صحابه عادل هستند و هرگز مطلبی را به دروغ بیان نکرده اند.

ابن حجر در کتاب « الإصابة فی تمییز الصحابة» قول حنظله بن ابو سفیان را که وی را برترین فقیه جوانهای صحابه معرفی کرده، و نیز سخن خطیب را که وی را از فاضل ترین صحابه می‌داند، نقل کرده است :

سعد بن مالک بن سنان بن عبید بن ثعلبة بن الأبجر وهو خدرة بن عوف بن الحارث بن الخزرج الأنصاری الخزرجی أبو سعید الخدری مشهور بکنیته استصغر بأحد واستشهد أبوه بها وغزا هو ما بعدها روى عن النبی صلى الله علیه وسلم الکثیر وروى عن أبی بکر وعمر وعثمان وعلی وزید بن ثابت وغیرهم ...

قال حنظلة بن أبی سفیان عن أشیاخه کان من أفقه أحداث الصحابة وقال الخطیب کان من أفاضل الصحابة وحفظ حدیثا کثیرا..

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج3، ص 789، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ - 1992م.

ذهبی در کتاب «تذکرة الحفاظ»، می‌نویسد:

 أبو سعید الخدری سعد بن مالک بن سنان الأنصاری الخزرجی المدنی کان من علماء الصحابة وممن شهد بیعة الشجرة روى حدیثا کثیرا وأفتى مدة.

تذکرة الحفاظ  ج 1، ص 44

ابن کثیر وهابی در کتاب «البدایة والنهایة»، نیز او را صحابی جلیل القدر و از فقهای صحابه معرفی‌ می‌کند:

أبو سعید الخدری

هو سعد بن مالک بن سنان الأنصارى الخزرجى صحابى جلیل من فقهاء الصحابة.

ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى774هـ)، البدایة والنهایة، ج 9، ص 3، ناشر: مکتبة المعارف بیروت.

نتیجه:

این روایت از نظر اهل سنت معتبر است و طبق این روایت معتبر، در عالم قیامت از ولایت امیر مؤمنان علیه السلام سؤال می شود.

سند دوم روایت :

سند دیگری که برای روایت ابو سعید خدری نقل شده این است:

787 - حدثنا الحاکم الوالد أبو محمد رحمه الله . قال : أخبرنا عمر بن أحمد بن عثمان ببغداد قال :  حدثنا الحسین بن محمد بن محمد بن عفیر حدثنا أحمد بن الفرات ، حدثنا عبد الحمید الحمانی ، عن قیس عن أبی هارون : عن أبی سعید الخدری عن النبی صلى الله علیه وسلم فی قوله تعالى : «وقفوهم إنهم مسؤولون» قال : عن ولایة علی بن أبی طالب .

شواهد التنزیل - الحاکم الحسکانی - ج 2، ص 161

سند سوم روایت :

سند سوم روایت ابو سعید خدری این است:

786 - عبید الله بن محمد العائشی قال : حدثنا مسلم بن إبراهیم الفراهیدی وقیس بن حفص الدارمی قالا : حدثنا عیسى بن میمون ، عن أبی هارون العبدی : عن أبی سعید الخدری فی قوله : «وقفوهم انهم مسؤولون» قال : عن إمامة علی بن أبی طالب.

شواهد التنزیل - الحاکم الحسکانی - ج 2 ، ص 161

این روایات در کتاب «ینابیع المودة» و «نظم درر السمطین» از علمای احناف، نیز آمده است:

القندوزی الحنفی، الشیخ سلیمان بن إبراهیم (متوفاى1294هـ) ینابیع المودة لذوی القربى، ج 1، ص334، تحقیق: سید علی جمال أشرف الحسینی، ناشر: دار الأسوة للطباعة والنشرـ قم، الطبعة:الأولى1416هـ.

الزرندی الحنفی المدنی، جمال الدین محمد بن یوسف بن الحسن بن محمد (متوفاى750 هـ) نظم درر السمطین فی فضائل المصطفى والمرتضى والبتول والسبطین، ص 109، مکتبة امام امیر المؤمنین، چاپ : الأولى، 1377 - 1958 م، طبق برنامه مکتبه اهل البیت

روایت دوم: ابن عباس از رسول خدا (ص)

ابن عباس نیز از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کرده است که حضرت فرمود: من و علی روی پل صراط می‌ایستیم از کسانی‌ که از آنجا عبور می‌کنند در باره ولایت علی سؤال می‌کنیم:

789 - حدثنی أبو الحسن الفارسی حدثنا أبو الفوارس الفضل بن محمد الکاتب حدثنا محمد بن / 138 / أ / بحر الرهنی  بکرمان ، حدثنا أبو کعب الأنصاری حدثنا عبد الله بن عبد الرحمان حدثنا إسماعیل بن موسى حدثنا محمد بن فضیل ، حدثنا عطاء بن السائب : عن سعید بن جبیر ، عن ابن عباس قال : قال رسول الله صلى الله علیه وآله : إذا کان یوم القیامة أوقف أنا وعلی على الصراط ، فما یمر بنا أحد إلا سألناه عن ولایة علی ، فمن کانت معه وإلا ألقیناه فی النار ، وذلک قوله : «وقفوهم إنهم مسؤولون»

ابن عباس می‌گوید:‌ رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: وقتی روز قیامت فرا می‌رسد، من و علی روی پل صراط می‌ایستیم، هیچ کسی از آنجا عبور نمی‌کند مگر این که از ولایت علی سؤال می‌کنیم؛ پس هر که ولایت علی را نداشته باشد، او را به آتش می‌افگنیم و این قول خداوند است که فرمود: وقفوهم إنهم مسؤولون.

شواهد التنزیل - الحاکم الحسکانی - ج 2 ص 162

روایت ابن عباس با سند دیگر نیز نقل شده است:

790 - أخبرنا الحاکم أبو عبد الله جملة ( قال : ) حدثنا أبو الحسین السبیعی من أصل کتابه ، (قال :) حدثنا الحسین بن الحکم . وأخبرنا أبو بکر محمد البغدادی قال : حدثنی سعید بن أبی سعید (قال :) حدثنا علی بن عبد الرحمان بن مأتی الکوفی حدثنا الحسین بن الحکم الحبری حدثنا حسین بن نصر بن مزاحم حدثنا القاسم بن عبد الغفار بن القاسم العجلی ، عن أبی الأحوص ، عن مغیرة : عن الشعبی عن ابن عباس فی قوله تعالى : «وقفوهم إنهم مسؤولون» قال: عن ولایة علی بن أبی طالب.

شواهد التنزیل - الحاکم الحسکانی - ج 2 ص 164

یحیی بن الحسن جرجانی نیز روایت ابن عباس را با این سند نقل کرده است:

قال أخبرنا أبو الحسن أحمد بن محمد بن أحمد العتیقی بقراءتی علیه ، قال أخبرنا أبو عمر عثمان بن محمد بن أحمد المخرمی ، قال أخبرنا أبو الحسین علی بن عبد الرحمن بن عیسى بن ماتی الکاتب ، قال حدثنا الحسین بن الحکم الجبری ، قال حدثنا حسین بن نصر بن مزاحم ، قال حدثنا القاسم بن عبد الغفار العجلی ، عن الأحوص عن مغیرة عن الشعبی عن ابن عباس فی قوله عز وجل : «وقفوهم إنهم مسؤولون» عن ولایة علی بن أبی طالب علیه السلام .

الشجری الجرجانی، المرشد بالله یحیی بن الحسین بن إسماعیل الحسنی (متوفاى499 هـ)، کتاب الأمالی وهی المعروفة بالأمالی الخمیسیة، ج 1، ص 189، تحقیق: محمد حسن اسماعیل، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1422 هـ - 2001م .

ابن مردویه اصفهانی نیز در کتاب «مناقب علی بن ابی‌طالب» روایت ابن عباس را در تفسیر آیه آورده است:

 512 . ابن مردویه ، عن ابن عباس ، أن النبی ( صلى الله علیه وسلم ) قال : «وقفوهم إنهم مسؤولون» عن ولایة علی بن أبی طالب .

مناقب علی بن أبی طالب (ع) وما نزل من القرآن فی علی (ع) - أبی بکر أحمد بن موسى ابن مردویه الأصفهانی - ص 312

خوارزمی نیز از ابو اسحاق این تفسیر را آورده است:

256 - وروى أبو الأحوص عن أبی إسحاق فی قوله تعالى : «وقفوهم انهم مسؤولون» یعنى عن ولایة علی .

المناقب - الموفق الخوارزمی - ص 275

روایت سوم: عبد خیر از علی بن ابی‌طالب (ع)

عبد خیر از امیرمؤمنان علیه السلام نقل کرده که رسول خدا فرمود: هیچ میتی در شرق و غرب، دریا و خشکی باقی نمی‌ماند مگر این که درباره ولایت علی از آنها سؤال می‌شود:

1075 وأخبرنا عقیل بن الحسین حدثنا علی بن الحسین حدثنا محمد بن عبید الله حدثنا أبو بکر الآجری بمکة حدثنا موسى بن إبراهیم الخوری حدثنا یوسف بن موسى القطان ، عن وکیع ، عن سفیان ، عن السدی ، عن عبد خیر : عن علی بن أبی طالب قال : أقبل صخر بن حرب حتى جلس إلى رسول الله صلى الله علیه وآله فقال : الامر بعدک لمن ؟ قال: لمن هو منی بمنزلة هارون من موسى . فأنزل الله «عم یتساءلون» یعنی یسألک أهل مکة عن خلافة علی «عن النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون» فمنهم المصدق ومنهم المکذب بولایته ، «کلا سیعلمون ، ثم کلا سیعلمون» وهو رد علیهم سیعرفون خلافته أنها حق إذ یسألون عنها فی قبورهم فلا یبقى منهم میت فی شرق ولا غرب ولا بر ولا بحر إلا ومنکر ونکیر یسألانه یقولان للمیت : من ربک وما دینک ومن نبیک ومن إمامک ؟ !

امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: صخر بن حرب آمد و به نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله نشست عرض کرد: امر امامت بعد از شما از آن کیست؟  فرمود: برای کسی که منزلتش با من همانند منزلت هارون به موسی است. پس خداوند آیه را نازل کرد:‌ عم یتساءلون ؛ یعنی اهل مکه درباره خلافت علی از تو سؤال می‌کنند. (عن النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون)، برخی از آنها تصدیق می‌کنند وبرخی از آنها ولایت علی را تکذیب می‌کنند.

(کلا سیعلمون ، ثم کلا سیعلمون) این آیه رد بر آنها است که به زودی می‌شناسند که خلافت علی حق است؛‌ زیرا از آنها در باره ولایت در قبور سؤال می‌شود؛ پس هیچ میتی از آنها در شرق و غرب، دریا و خشکی باقی نمی‌ماند مگر این که فرشتگان منکر و نکیر از آنها سؤال می‌کنند و برای میت می‌گویند: پروردگارت کیست،‌ دینت چیست،‌ پیامبرت کیست و امامت کیست؟.

شواهد التنزیل - الحاکم الحسکانی - ج 2 ص 418

روایت چهارم: مجاهد ، از بزرگان تابعین:

ابن مردویه همین روایت ذکر شده از ابن عباس را از مجاهد نقل می‌کند :

 513 . ابن مردویه ، عن مجاهد فی الآیة قال : یعنی مسؤولون عن ولایة علی بن أبی طالب .

مناقب علی بن أبی طالب (ع) وما نزل من القرآن فی علی (ع) - أبی بکر أحمد بن موسى ابن مردویه الأصفهانی - ص 312

روایت پنجم: سدی

سدی کبیر در ذیل آیه « فوربک لنسألنهم أجمعین» گفته است: از ولایت علی علیه السلام سؤال می‌شود:

452 - أخبرنا عقیل [ قال : ] أخبرنا علی قال : أخبرنا محمد بن عبید الله ، قال : حدثنا أبو الحسین بن ماهان الخوری بخور قال : حدثنا أبو بکر محمد بن الحسین بن مکرم البزاز ، قال : حدثنا یعقوب بن إبراهیم الدورقی قال : حدثنا وکیع ، عن سفیان : عن السدی فی قوله تعالى «فوربک لنسألنهم أجمعین »  قال : عن ولایة علی

شواهد التنزیل - الحاکم الحسکانی - ج 1 ص 425

سدی از علمای تابعین است . و درست است که این روایت و روایت قبل اشاره به کلام خود سدی و مجاهد دارد و به پیامبر (ص) نسبت داده نشده است ، اما علمای اهل سنت در چنین جایی می‌گویند که نظر شخصی تابعی قطعا گرفته شده از یک روایت است و این روایت در نتیجه شبیه مرسل تابعی از پیامبر (ص) به حساب می‌آید که آن نیز حجت است :

ومما صح عند الحاکم أیضاً عن ابن عباس رضی الله عنهما قال : « أوحى الله تعالى إلى عیسى علیه السلام ...»  ومثل هذا لا یقال من قبل الرأی ، فإذا صح عن مثل ابن عباس یکون فی حکم المرفوع إلى النبی صلى الله علیه وسلم

و از روایاتی که در نزد حاکم صحیح است روایت ابن عباس است که گفت : «خداوند به عیسى وحی کرد که ... » و چنین چیزی را شخص نمی‌تواند از ذهن خود بیاورد ؛ اگر این روایت از ابن عباس صحیح باشد ، در حکم روایت متصل به پیامبر (ص) است .

الهیتمی المکی، الفتاوى الحدیثیة، ج 1، ص 134.