طرح شبهه:

خداوند در آیات متعددی از قرآن ، پیامبر را « امی » معرفی نموده و امی به کسی گفته می شود که سواد خواندن و نوشتن ندارد. اگر بگوییم که پیامبر صلی الله علیه و آله در آخرین لحظات زندگی اش دستور می دهد که قلم و کاغذ بیاورند تا برای شما چیزی بنویسم ، این مخالف صریح آیات و کلام خداوند است. پیامبری که قدرت بر نوشتن ندارد چگونه می خواهد وصیت بنویسد؟

پاسخ:

اولا" : شیعه بر این اعتقاد است که گرچه پیامبر صلی الله علیه و آله تا پیش از بعثت ، هرگز از روی نوشته ای نخواند و خط ننوشت ، اما این به معنای بی سوادی و ناتوانی در خواندن و نوشتن و یا عدم چنین رخدادی ( خواندن یا نوشتن ) پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله نیست ؛ بلکه آن حضرت ، بنا بر مصالحی تا پیش از بعثت و مدت زمانی از آغاز آن ، چنین اقدامی نکرده تا نگویند آنچه آن حضرت از سوی خدا آورده ، برگرفته از دانش دیگران است.

ثانیا" : رسم بر این است که رهبران ، هنگامی که می خواهند نامه ای بنویسند ، کاتبان و نویسندگان آنها اقدام به چنین کاری می کنند و در نهایت ، آنها نامه را مهر زده و تایید می کنند.

ثالثا" : این سخن شبهه کننده با برخی روایات خود آنها متناقض است ؛ چرا که روایاتی نقل کرده اند ، مبنی بر این که پیامبر صلی الله علیه و آله  پس از بعثت در مواردی نامه هایی نوشته بودند ؛ چنان که بخاری روایت کرده :

پیامبر صلی الله علیه و آله نامه ای به فرمانده سپاه نوشت و دستور داد نامه را تا هنگامی که به فلان مکان نرسیده آن را نخواند...

النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ حَیْثُ کَتَبَ لِأَمِیرِ السَّرِیَّةِ کِتَابًا وَقَالَ لَا تَقْرَأْهُ حَتَّى تَبْلُغَ مَکَانَ کَذَا وَکَذَا. صحیح البخاری : ج 1 ، ص 35 .

و یا در حدیث دیگر می خوانیم :

پیامبر صلی الله علیه و آله نامه ای نوشت و به شخصی که به فرماندهی برگزیده بود امر نمود تا آن را به پادشاه بحرین بدهد...

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَعَثَ بِکِتَابِهِ رَجُلًا وَأَمَرَهُ أَنْ یَدْفَعَهُ إِلَى عَظِیمِ الْبَحْرَیْنِ فَدَفَعَهُ عَظِیمُ الْبَحْرَیْنِ إِلَى کِسْرَى فَلَمَّا قَرَأَهُ مَزَّقَهُ. صحیح البخاری : ج 1 ، ص 36.

و اگر بگویند منظور از این نوشتن که در دو روایت بالا آمد ، دستور به نوشتن می باشد و نه نوشتن خود آن حضرت ، ما در پاسخ می گوییم :

در آن صورت پاسخ ما نیز به شبهه کننده همین خواهد بود ؛ یعنی شبهه کننده هم نمی تواند بگوید چگونه پیامبری که نوشتن بلد نبود ، فرمود: کاغذی بیاورید تا بنویسم ؛ چون در این جا نیز منظور حضرت این است که کاغذ بیاورید تا امر به نوشتن کنم.

رابعا" : نوشتن پیامبر صلی الله علیه و آله در صلح حدیبیه :

پیامبر صلی الله علیه و آله عقدنامه را گرفت و چنین نوشت :  « هذا ما قاضی علیه محمد بن عبدالله » این همان چیزی است که محمد صلی الله علیه و آله بر آن حکم نمود.

فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْکِتَابَ فَکَتَبَ هَذَا مَا قَاضَى عَلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ . صحیح البخاری : ج2 ، ص 960.

اگر پیامبر صلی الله علیه و آله که توانایی خواندن و نوشتن ندارد چگونه چنین روایتی را درباره او نقل می کنید؟!

همچنین سیوطی در تفسیر خود آورده است :پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا نرفت ، مگر آن که می خواند و می نوشت.

قَالَ: حَدثنِی عون بن عبد الله بن عتبَة عَن أَبِیه قَالَ: مَا مَاتَ النَّبِی صلى الله عَلَیْهِ وَسلم حَتَّى قَرَأَ وَکتب فَذکرت هَذَا الحَدِیث لِلشَّعْبِیِّ فَقَالَ: صدق سَمِعت أَصْحَابنَا یَقُولُونَ ذَلِک. الدر المنثور : ج3 ، ص 574.

 

در آیه شریفه « الذین یتبعون النبی الأمی » و « فآمنوا بالله و رسوله النبی الأمی » ( 157 و 158 سوره اعراف ) که شبهه کننده به خاطر وجود لفظ امی آن را دلیلی بر بی سوادی پیامبر صلی الله علیه و آله گرفته باید گفت:

« امی » را می توان به چند معنا تفسیر کرد:

1.یکی از معانی آن ، به خاطر نسبت به ام یعنی مادر، بدان معناست که از زمان تولد مادر ، هرگز درس نخوانده و استاد ندیده است و این به معنای بی سوادی نیست.

2.از معانی دیگر امی انتساب به سرزمین ام القری است که همان سرزمین مکه مکرمه است و امی نامیده شدن آن حضرت روایتی که از امام جواد علیه السلام مورد تایید است.

از امام جواد علیه السلام پرسیدند : ای فرزند رسول خدا ! چرا به پیامبر اسلام « امی » گویند؟ حضرت پرسید: مردم « اهل سنت » چه می گویند؟ گفتند :  آنان بر این اعتقادند که آن حضرت نمی توانست ، بنویسد. حضرت فرمود: از رحمت خداوند دور باشند ، دروغ می گویند ! چگونه حضرت نمی توانست ، بنویسد در حالی که خداوند می فرماید: « او خدایی است که رسولش را در میان امیین بر انگیخت تا برای آنان آیات خداوند را تلاوت و آنها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد » چگونه کسی که خود نمی تواند بخواند وبنویسد، می تواند کتاب را به دیگران بیاموزد؟ به خدا سوگند به 72 یا 73 زبان می خواند و می نوشت. به این دلیل به آن حضرت « امی » می گفتند چون او از اهل مکه بود و مکه در آن زمان « ام القرای جهان اسلام » محسوب می شد ؛ چنان چه خداوند در قرآن می فرماید : ما تو را فرستادیم تا اهالی ام القری و اطراف آن را انذار کنی .

عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصُّوفِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الرِّضَا ع فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَ النَّبِیُّ ص الْأُمِّیَّ فَقَالَ مَا یَقُولُ النَّاسُ-قُلْتُ یَزْعُمُونَ أَنَّهُ سُمِّیَ الْأُمِّیَّ لِأَنَّهُ لَمْ یَکْتُبْ فَقَالَ ع کَذَبُوا عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ أَنَّى ذَلِکَ وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ- هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ  فَکَیْفَ کَانَ یُعَلِّمُهُمْ مَا لَا یُحْسِنُ وَ اللَّهِ لَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقْرَأُ وَ یَکْتُبُ بِاثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ أَوْ قَالَ بِثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ لِسَاناً وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْأُمِّیَّ لِأَنَّهُ کَانَ مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ وَ مَکَّةُ مِنْ أُمَّهَاتِ‏ الْقُرَى‏  وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها. معانی الأخبار ؛ النص ؛ ص53.