حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حُمَیْدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ K
عبد العزیز بن محمد الدراوردی:
ابوزرعه گفته: سیئ الحفظ فربما حدث من حفظه الشیء فیخطئ
حافظه اش مشکل داشته
نسایی گفته: لیس بالقوی ومرة : لیس به بأس
عبدالرحمن بن عوف نیز راوی این مطلب هست.از کجا این مطلب را خودش جعل نکرده باشد؟
«چنانکه مشاهده میشود، سند روایتهای احمد و ابوداود، به عبدالرحمن بن عوف و سعید بن زید منتهی میشود و طریق عبدالرحمن یک بار به عبدالرحمن بن حمید بن عبدالرحمن زهری از پدرش از عبدالرحمن بن عوف، و یک بار هم به رسول خدا(ص) میرسد، و این اسناد، باطل است و ناتمام؛ زیرا حمید بن عبدالرحمن، پدر عبدالرحمن بن حمید، صحابی نبود، بلکه تابعی بوده و عبدالرحمن بن عوف را درک نکرده است. حمید بن عبدالرحمن در 73 سالگی، یعنی در سال 105 ه’ ق از دنیا رفته است؛ بنابراین او در سال 32 ه’ق، یعنی درست سالی که عبدالرحمن بن عوف، از دنیا رفته یا یک سال بعد از آن، متولد شده است. با این حال، چگونه میتواند از عبدالرحمن بن عوف روایت نقل کرده باشد؟ به این دلیل است که ابن حجر به طور جزم، روایت حمید بن عبدالرحمن را از عمر و عثمان، منقطع و غیر قابل اسناد میداند و این در حالی است که عثمان بعد از عبدالرحمن بن عوف از دنیا رفته است. پس سند این دو طریق، صحیح نیست