ابن عبدالبر در کتاب جامع بیان العلم وفضله ص1083 چنین آورده:
قیل لیحیى بن معین: یا أبا زکریا أبو حنیفة کان یصدق فی الحدیث؟ قال: نعم صدوق. وقیل له: والشافعی کان یکذب؟ قال: ما أحب حدیثه ولا ذکره
قال: وقیل لیحیى بن معین: أیما أحب إلیک أبو حنیفة أو الشافعی أو أبو یوسف القاضی؟
فقال: أما الشافعی فلا أحب حدیثه، وأما أبو حنیفة فقد حدث عنه قوم صالحون، وأبو حنیفة لم یکن من أهل الکذب وکان صدوقا
به یحیی بن معین گفته شد:ای ابو زکریا،ابوحنیفه در نقل حدیث،راستگو بود؟ گفت: بله صدوق بود.به او گفته شد: آیا شافعی دروغ می گفت: یحیی بن معین گفت: حدیث او را و ذکر او را دوست ندارم.
همچنین به یحیی بن معین گفته شد: کدام یک از این سه نفر (ابوحنیفه،شافعی و ابویوسف قاضی) نزد تو محبوب تر است؟
او گفت: اما شافعی،حدیث او را دوست ندارم،ابوحنیفه،افراد صالحی از او نقل حدیث کرده اند،همچنین ابوحنیفه،اهل دروغگویی نبود و صدوق بود.
همچنین در صفحه 1114 از این کتاب،چنین آورده:
ومما نقم على ابن معین وعیب به -أیضا- قوله فی الشافعی: إنه لیس بثقة.
و از آنچه بر ابن معین ایراد گرفته شده قول او نسبت به شافعی است که گفته: شافعی ثقه نیست
جالبه،خود آقای ابن عبدالبر از این ایراد ابن معین ناراحت می شود و دو خط پایین تر در جواب ابن معین می گوید: از یحیی بن معین درباره یک مسئله ایی از تیمم سوال پرسیده شد،بلد نبوده! (یعنی او که خودش مسئله ایی از حکم تیمم بلد نیست،آمده به شافعی ایراد می گیرد؟)
وقد حکی عن ابن معین أنه سئل عن مسألة من التیمم فلم یعرفها